دیکشنری
داستان آبیدیک
متقابل کردن
english
1
general
::
reciprocate
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
متفرق کردن
متفرقه
متفق
متفق الرای
متفق بودن
متفق ساختن
متفق شدن
متفقٌ علیه
متفق کردن
متفقین
متفکر
متفکر شدن
متفکرانه
متقابل
متقابل ساختن
متقابل کردن
متقابلا
متقابلا اثر کردن
متقابلا پیوند زدن
متقارب
متقارن
متقارن ساختن
متقاضی
متقاضی ثبت اختراع
متقاضیان
متقاطع
متقاعد
متقاعد سازی
متقاعد کردن
متقاعد کننده
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید